معناشناسی ولی در حدیث غدیر از منظر علامه امینی
قرائن داخلی دالّ بر اراده معنای امامت از واژه «مولی» وجود دارد؛ یعنی از داخل خود حدیث غدیر می توان معنای ولی به معنای سرپرست را فهمید. از نگاه علامه امینی (علیه الرحمة) این قرائن عبارتند از:
1. گفتار پیامبر اکرم (ص) در آغاز حدیث غدیر
پیامبر اکرم (ص) در آغاز سخن خود فرمود: «آلست اولی بکم من انفسکم» این فقره از سوی بسیاری از بزرگان اهل سنت و شیعه نقل شده و جایی برای انکار آن وجود ندارد. از سویی دیگر، مفاد این بخش از گفتار رسول اکرم (ص) که دلالت بر اولویت در تصرف دارد، آشکار است و از آن جا که آن حضرت در پی آن و به عنوان نتیجه ای از آن فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه»، نتیجه می گیریم که مقصود از واژه «مولی» در این حدیث اولی در تصرف است.
2. گفتار رسول اکرم (ص) در ذیل حدیث
همان گونه که حفاظ حدیث غدیر ذکر کرده اند، رسول اکرم (ص) پس از معرفی حضرت امیر (ع) به عنوان ولی مؤمنان فرمود: «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله»
علامه امینی معتقد است این دعا خود از سه جهت دلالت بر این مدعا دارد که مراد آن حضرت از مولا بودن حضرت امیر (ع) امامت و ولایت ایشان است:
یکم: از آن جا که رسول اکرم (ص) حضرت امیر (ع) را به عنوان امام و ریاست عامه مسلمانان برگزید، می دانست که چنین جایگاهی به حمایت مردم و همگان نیاز دارد؛ به ویژه آن که به اذعان قرآن و به گواهی تاریخ، شماری از روی حسادت با حضرت امیر (ع) دشمنی داشتند. بنابر این منطقی بود که رسول اکرم برای آن حضرت این چنین دعا کند.
دوم: چنین دعایی با عموم افرادی، عموم ازمانی و عموم احوالی و با توجه به حذف متعلق آن و دلالتی که وجوب یاری حضرت امیر (ع) دارد، دلالت بر عصمت امام دارد. از سویی دیگر، کسی که دارای صفت عصمت است شایسته مقام امامت است.
سوم: از ظاهر دعا چنین بر می آید که مراد رسول اکرم (ع) بیان تکلیف مردم در اطاعت و موالات در برابر حضرت امیر است. در این صورت تنها با پذیرش معنای «اولویت در تصرف» سازگار است. زیرا مفهوم محبت و یاری رسانی عام و فراگیر بوده و نیازی به مکلف ساختن مردم به آن نیست.
3. ذکر ولایت در سیاق شهادت بر توحید و رسالت
در برخی از نقل ها که در منابع معتبر آمده چنین آمده است: « یا أیها الناس بم تشهدون؟ قالوا: نشهد أن لا إله إلا الله ، قال: ثم مه؟ قالوا: وأن محمدا عبده ورسوله، قال: فمن ولیکم؟ قالوا : الله ورسوله مولانا . ثم ضرب بیده إلى عضد علی فأقامه فقال : من یکن الله ورسوله مولاه فإن هذا مولاه.»
علامه امینی می گوید که این عبارت در نقل جریر، حضرت أمیر (ع)، زین بن أرقم، عامر بن لیلى، حذیفة بن أسید آمده است. از سویی دیگر، وقوع ولایت در سیاق شهادت به توحید و رسالت و ذکر مولویت مطلق الهی و رسول در پی آن، گواه آن است که از آن تنها باید معنای امامت اراده شده باشد: « فإن وقوع الولایة فی سیاق الشهادة بالتوحید والرسالة وسردها عقیب المولویة المطلقة لله سبحانه ولرسوله من بعده لا یمکن إلا أن یراد بها معنى الإمامة الملازمة للأولویة على الناس منهم بأنفسهم.»
4. گفتار رسول اکرم (ص) در ادامه حدیث غدیر
بر اساس برخی از نقل ها رسول اکرم (ص) در ادامه حدیر غدیر چنین فرمود: « الله أکبر على إکمال الدین ، وإتمام النعمة ، ورضى الرب برسالتی ، والولایة لعلی بن أبی طالب.» از سویی دیگر، اکمال دین، کامل کردن نعمت و رضایت الهی تنها با امامت و ولایت حضرت امیر (ع) سازگار است:
« فأی معنى تراه یکمل به الدین ، ویتم النعمة ، ویرضی الرب فی عداد الرسالة غیر الإمامة التی بها تمام أمرها وکمال نشرها وتوطید دعایمها ؟ إذن فالناهض بذلک العبء المقدس أولى الناس منهم بأنفسهم.»
5. اشاره رسول اکرم (ص) به پایان پذیرفتن حیات ایشان
در عموم نقل های حدیث غدیر از زبان رسول اکرم (ص) عباراتی همچون«کأنی دعیت فأجبت» یا « أنه یوشک أن أدعى فأجیب» یا « ألا وإنی أوشک أن أفارقکم » یا «یوشک أن یأتی رسول ربی فأجیب» آمده که دلالت بر پایان پذیرفتن حیات رسول خدا دارد. در چنین حالتی آن چه که باید مورد تاکید قرار گیرد امامت و ولایت بر مؤمنان است و نه چیز دیگر.
6. بیان تهنیت به حضرت امیر (ع)
به استناد برخی از روایات غدیر، رسول اکرم (ص) پس از معرفی حضرت امیر فومود که به من تهنیت بگویید که مقام رسالت را به من و مقام امامت به اهل بیت من داده شده است. چنان که ابوبکر و عمر نیز نزد آن حضرت آمدند و به ایشان به خاطر نیل به مقام مولویت مؤمنان تبریک و تهنیت گفتند. چنین برخوردی بدون اراده معنای امامت و خلافت از واژه «مولی» معنا ندارد.
7. تاکید بر ابلاغ ولایت حضرت امیر (ع) به غائبان
1. گفتار پیامبر اکرم (ص) در آغاز حدیث غدیر
پیامبر اکرم (ص) در آغاز سخن خود فرمود: «آلست اولی بکم من انفسکم» این فقره از سوی بسیاری از بزرگان اهل سنت و شیعه نقل شده و جایی برای انکار آن وجود ندارد. از سویی دیگر، مفاد این بخش از گفتار رسول اکرم (ص) که دلالت بر اولویت در تصرف دارد، آشکار است و از آن جا که آن حضرت در پی آن و به عنوان نتیجه ای از آن فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه»، نتیجه می گیریم که مقصود از واژه «مولی» در این حدیث اولی در تصرف است.
2. گفتار رسول اکرم (ص) در ذیل حدیث
همان گونه که حفاظ حدیث غدیر ذکر کرده اند، رسول اکرم (ص) پس از معرفی حضرت امیر (ع) به عنوان ولی مؤمنان فرمود: «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله»
علامه امینی معتقد است این دعا خود از سه جهت دلالت بر این مدعا دارد که مراد آن حضرت از مولا بودن حضرت امیر (ع) امامت و ولایت ایشان است:
یکم: از آن جا که رسول اکرم (ص) حضرت امیر (ع) را به عنوان امام و ریاست عامه مسلمانان برگزید، می دانست که چنین جایگاهی به حمایت مردم و همگان نیاز دارد؛ به ویژه آن که به اذعان قرآن و به گواهی تاریخ، شماری از روی حسادت با حضرت امیر (ع) دشمنی داشتند. بنابر این منطقی بود که رسول اکرم برای آن حضرت این چنین دعا کند.
دوم: چنین دعایی با عموم افرادی، عموم ازمانی و عموم احوالی و با توجه به حذف متعلق آن و دلالتی که وجوب یاری حضرت امیر (ع) دارد، دلالت بر عصمت امام دارد. از سویی دیگر، کسی که دارای صفت عصمت است شایسته مقام امامت است.
سوم: از ظاهر دعا چنین بر می آید که مراد رسول اکرم (ع) بیان تکلیف مردم در اطاعت و موالات در برابر حضرت امیر است. در این صورت تنها با پذیرش معنای «اولویت در تصرف» سازگار است. زیرا مفهوم محبت و یاری رسانی عام و فراگیر بوده و نیازی به مکلف ساختن مردم به آن نیست.
3. ذکر ولایت در سیاق شهادت بر توحید و رسالت
در برخی از نقل ها که در منابع معتبر آمده چنین آمده است: « یا أیها الناس بم تشهدون؟ قالوا: نشهد أن لا إله إلا الله ، قال: ثم مه؟ قالوا: وأن محمدا عبده ورسوله، قال: فمن ولیکم؟ قالوا : الله ورسوله مولانا . ثم ضرب بیده إلى عضد علی فأقامه فقال : من یکن الله ورسوله مولاه فإن هذا مولاه.»
علامه امینی می گوید که این عبارت در نقل جریر، حضرت أمیر (ع)، زین بن أرقم، عامر بن لیلى، حذیفة بن أسید آمده است. از سویی دیگر، وقوع ولایت در سیاق شهادت به توحید و رسالت و ذکر مولویت مطلق الهی و رسول در پی آن، گواه آن است که از آن تنها باید معنای امامت اراده شده باشد: « فإن وقوع الولایة فی سیاق الشهادة بالتوحید والرسالة وسردها عقیب المولویة المطلقة لله سبحانه ولرسوله من بعده لا یمکن إلا أن یراد بها معنى الإمامة الملازمة للأولویة على الناس منهم بأنفسهم.»
4. گفتار رسول اکرم (ص) در ادامه حدیث غدیر
بر اساس برخی از نقل ها رسول اکرم (ص) در ادامه حدیر غدیر چنین فرمود: « الله أکبر على إکمال الدین ، وإتمام النعمة ، ورضى الرب برسالتی ، والولایة لعلی بن أبی طالب.» از سویی دیگر، اکمال دین، کامل کردن نعمت و رضایت الهی تنها با امامت و ولایت حضرت امیر (ع) سازگار است:
« فأی معنى تراه یکمل به الدین ، ویتم النعمة ، ویرضی الرب فی عداد الرسالة غیر الإمامة التی بها تمام أمرها وکمال نشرها وتوطید دعایمها ؟ إذن فالناهض بذلک العبء المقدس أولى الناس منهم بأنفسهم.»
5. اشاره رسول اکرم (ص) به پایان پذیرفتن حیات ایشان
در عموم نقل های حدیث غدیر از زبان رسول اکرم (ص) عباراتی همچون«کأنی دعیت فأجبت» یا « أنه یوشک أن أدعى فأجیب» یا « ألا وإنی أوشک أن أفارقکم » یا «یوشک أن یأتی رسول ربی فأجیب» آمده که دلالت بر پایان پذیرفتن حیات رسول خدا دارد. در چنین حالتی آن چه که باید مورد تاکید قرار گیرد امامت و ولایت بر مؤمنان است و نه چیز دیگر.
6. بیان تهنیت به حضرت امیر (ع)
به استناد برخی از روایات غدیر، رسول اکرم (ص) پس از معرفی حضرت امیر فومود که به من تهنیت بگویید که مقام رسالت را به من و مقام امامت به اهل بیت من داده شده است. چنان که ابوبکر و عمر نیز نزد آن حضرت آمدند و به ایشان به خاطر نیل به مقام مولویت مؤمنان تبریک و تهنیت گفتند. چنین برخوردی بدون اراده معنای امامت و خلافت از واژه «مولی» معنا ندارد.
7. تاکید بر ابلاغ ولایت حضرت امیر (ع) به غائبان
همان گونه که در همه منابع آمده رسول اکرم (ص) با عبارت « فلیبلغ الشاهد الغایب» از همه حاضران و مخاطبان حدیث غدیر خواست تا آن را به همه غائبان ابلاغ کنند. پیداست چنین تاکیدی با اراده معنای محبت و یاری از واژه «مولی» که پیش از این همه مؤمان از آن آگاهی داشتند، معنا نخواهد داشت: « یؤکد هذا التأکید فی تبلیغ الغائبین أمرا علمه کل فرد منهم بالکتاب والسنة من الموالاة والمحبة والنصرة بین أفراد المسلمین مشفوعا بذلک الاهتمام والحرص على بیانه.»
8. تعابیری دال بر برخورداری حضرت امیر از مقامات رسول اکرم در مرتبه ای فروتر
در برخی از نقل های حدیث غدیر تعابیری آمده که نشان می دهد حضرت امیر واجد مقامات رسول اکرم (ص) البته در مرتبه ای فروتر بوده است؛ نظیر آن که در نقل ابو سعید وجابر چنین آمده است: «الله أکبر على إکمال الدین ، وإتمام النعمة ، ورضى الرب برسالتی ، والولایة لعلی بن بعدی.» و در نقل وهب چنین آمده است: «إنه ولیکم بعدی» این تعابیر گواه آن است که مراد از «مولی» همان امات و ولایت حضرت امیر (ع) است.
9. تاکید رسول اکرم (ص) بر ابلاغ پیام الهی
در تمام نقل های حدیث غدیر چنین آمده که رسول اکرم (ص) پس از بلاغ ولایت فرمود: «اللهم أنت شهید علیهم إنی قد بلغت ونصحت.» از سویی دیگر، چنین اشهادی تنها با اراده مفهوم امامت و ولایت از واژه «مولی» سازگار است. زیرا محبت و یاری رساندن پیش از این به صورت های گوناگون به مردم ابلاغ شده بود.
10. اشاره رسول اکرم (ص) به بقاء آثار جاهلیت در دلهای مردم
در عموم نقل های حدیث غدیر بر این نکته تاکید شده که آن حضرت از وجود ریشه های جاهلیت در دل های مردم اظهار نگرانی کرده و از این که مردم در برابر ابلاغ امامت حضرت امیر (ع) ایشان را تکذیب کنند، نگران بوده است. پیداست چنین نگرانی ای تنها با اراده معنای امامت و ولایت از واژه «مولی» سازگار است.
چنان که پیداست علامه امینی با دقت علمی و تتبع قابل تحسین به درستی از همه قرائن بیرونی و درونی برای اثبات آن که مفهوم و معنای «ولی» در حدیث غدیر خم نمی تواند غیر از امامت و ولایت باشد، بهره جسته و جایی برای هیچ گونه شبهه و تردیدی در این باره باقی نگذاشته است.
از نکات قابل توجه در مباحث ایشان توجه به شبهات برخی از عالمان اهل سنت در زمینه صحت صدور و صراحت دلالت این حدیث است که در کتاب الغدیر ضمن رعایت امانت در نقل آراء آنان، شبهات آنان مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. ردّ تهمت قرطبی و قسطلانی در باره شیعه، نقد شبهه سیوطی و آلوسی در باره سند حدیث، نقد تفصیلی شبهه ابن حزم اندلسی و نقد شبهه رازی در باره مفهوم «ولی» از جمله این نقدهاست.
برگرفته از مقاله «روش شناسی علامه امینی در کتاب الغدیر» اثر استاد علی نصیری
8. تعابیری دال بر برخورداری حضرت امیر از مقامات رسول اکرم در مرتبه ای فروتر
در برخی از نقل های حدیث غدیر تعابیری آمده که نشان می دهد حضرت امیر واجد مقامات رسول اکرم (ص) البته در مرتبه ای فروتر بوده است؛ نظیر آن که در نقل ابو سعید وجابر چنین آمده است: «الله أکبر على إکمال الدین ، وإتمام النعمة ، ورضى الرب برسالتی ، والولایة لعلی بن بعدی.» و در نقل وهب چنین آمده است: «إنه ولیکم بعدی» این تعابیر گواه آن است که مراد از «مولی» همان امات و ولایت حضرت امیر (ع) است.
9. تاکید رسول اکرم (ص) بر ابلاغ پیام الهی
در تمام نقل های حدیث غدیر چنین آمده که رسول اکرم (ص) پس از بلاغ ولایت فرمود: «اللهم أنت شهید علیهم إنی قد بلغت ونصحت.» از سویی دیگر، چنین اشهادی تنها با اراده مفهوم امامت و ولایت از واژه «مولی» سازگار است. زیرا محبت و یاری رساندن پیش از این به صورت های گوناگون به مردم ابلاغ شده بود.
10. اشاره رسول اکرم (ص) به بقاء آثار جاهلیت در دلهای مردم
در عموم نقل های حدیث غدیر بر این نکته تاکید شده که آن حضرت از وجود ریشه های جاهلیت در دل های مردم اظهار نگرانی کرده و از این که مردم در برابر ابلاغ امامت حضرت امیر (ع) ایشان را تکذیب کنند، نگران بوده است. پیداست چنین نگرانی ای تنها با اراده معنای امامت و ولایت از واژه «مولی» سازگار است.
چنان که پیداست علامه امینی با دقت علمی و تتبع قابل تحسین به درستی از همه قرائن بیرونی و درونی برای اثبات آن که مفهوم و معنای «ولی» در حدیث غدیر خم نمی تواند غیر از امامت و ولایت باشد، بهره جسته و جایی برای هیچ گونه شبهه و تردیدی در این باره باقی نگذاشته است.
از نکات قابل توجه در مباحث ایشان توجه به شبهات برخی از عالمان اهل سنت در زمینه صحت صدور و صراحت دلالت این حدیث است که در کتاب الغدیر ضمن رعایت امانت در نقل آراء آنان، شبهات آنان مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. ردّ تهمت قرطبی و قسطلانی در باره شیعه، نقد شبهه سیوطی و آلوسی در باره سند حدیث، نقد تفصیلی شبهه ابن حزم اندلسی و نقد شبهه رازی در باره مفهوم «ولی» از جمله این نقدهاست.
برگرفته از مقاله «روش شناسی علامه امینی در کتاب الغدیر» اثر استاد علی نصیری